تفال به حافظ امروز سه شنبه 5 مهرماه 1401
به گزارش سفر به مالزی، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
گفت با این همه از سابقه نومید مشو
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک
از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
تکیه بر اختر شب سارق مکن کاین عیار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش
دور خوبی گذران است نصیحت بشنو
چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن
بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
توضیح لغت: مزرع سبز فلک: تشبیه صریح، بعلاوه است داس مه نو/شب سارق: آن که شب به سارقی بپردازد
تفسیر عرفانی:
کشتزار آسمان را دیدم و هلال ماه را و بدین سان زمان کاشته خودم و برداشت آن در ذهنم آمد. مقصود او از این شعر این است که، آنان که می خواهند قدم در راه دوست نهند، فقط به اقبال خود روی نمی نمایند، چراکه با توجه به آن، از چیزی نصیب نمی برند. از این رو باید پاکدلی را پیشه راه خود سازند و در راه عشق به او سختی بکشند و از لطف محبوب غافل نگردند تا به لقای او نایل شوند.
تفسیر غزل:
دوست و شریکی برای خود برگزیده ای که اصلا نسبت به تو هیج علاقه ای ندارد و ادامه این دوستی برای تو غیرممکن می کند. پس بهتر است این دوستی را ترک گویی تا بیشتر از این ضرر و زیان روحی دامنگیر تو نشود.
منبع: فرارو