طراحی الگو و مدل، حلقه مفقوده توسعه در ایران است
به گزارش سفر به مالزی، سال هاست که لزوم توسعه و دلایل توسعه نیافتگی در ایران می گویند؛ مفهومی کلان و پیچیده که باید از ابعاد مختلفی آنالیز گردد. کمال اطهاری، تحلیل گر حوزه توسعه ، توسعه نیافتگی ایران را در نبود مدل توسعه ای می داند.
اطهاری به پایگاه خبری اتاق ایران می گوید: ما باید الگوی توسعه و مدل توسعه سازگار با شرایط خود را طراحی کنیم؛ اتفاقی که در دوره مشروطه و در دوره دکتر مصدق افتاد. روشن فکران مشروطه که دارای الگوی توسعه و دربند زمانه خود بودند، توانستند مدل توسعه شایسته و سازگار با موقعیت ایران را تدوین نمایند و مردم را قانع نمایند. بعد هم دکتر مصدق کار روشن فکران مشروطه را کامل کرد و در نیمه دوم 1340 سازوکار نهایی دیوان سالاری ایران تکمیل شد و همه اینها بسیار کارآمد بود. قوانین حاکم بر آن، استقلال، سازمان برنامه، بیمه های اجتماعی، سازمان تأمین اجتماعی و وزارت رفاه در دستور کار نهاده شد.
اطهاری می گوید: در آن دوره رانت جویی متکثر نبود و واحد بود و خیلی ها می دانستند که به دربار باج می دهند و مجبور نبودند به جناح های مختلف باج بدهند و البته جناحی وجود نداشت. وقتی انقلاب شد یک نه عظیم به امپریالیسم عنوان شد اما متاسفانه الگو و برنامه توسعه ای وجود نداشت.
اطهاری ادامه می دهد: بلوک انقلابی در اوایل انقلاب تشکیل می گردد، در دولتی که ایجاد می نماید هر کس سازی متفاوت می زند؛ مثلاً یکی می گوید سازمان برنامه را منحل کنید یا می گویند موتور توسعه ما تجارت است، دیگری می گوید کشاورزی و آن یکی از صنعت دفاع می نماید و تا به امروز که 40 سال از انقلاب می گذرد به این مدل دست نیافته ایم و افزون بر این رانت جویی هم متکثر می گردد.
او درباره دلیل این مسئله می گوید: در اقتصاد و جامعه مدنی ضعیف رانت جویی متکثر، ضد توسعه است. در جامعه مدنی قبلی رانت جویی متکثر نبود و یک نوع رقابت ناقص حاکم بود. اما اگر مدل یا دولت توسعه بخش مقتدر وجود داشته باشد دولت اقتدارش را به جامعه مدنی اعمال می نماید و این اقتدار باعث می گردد دولت به شیوه توسعه ای عمل کند؛ دولت در ایران مدل توسععه ای ندارد و البته توان وحدت بخشی هم ندارد اما می خواهد عدالت برقرار بکند.
اطهاری درباره ویژگی های دولت های توسعه می گوید: مهمترین ویژگی این دولت ها این است که اگر دولت هم بخواهد رانت بگیرد، باید با صادرات باشد، به این ترتیب این دولت پاداش رانتی خودش را از قدرت مالی در دنیا می گیرد اماتاسفانه ما مسئله ای دیگری که با ان روبرو هستیم اینکه دولت انزوا طلب است. دولتی که انزواجوست، سهم خود را از انحصارش می گیرد و به این ترتیب تمام توان جامعه را تخلیه می نماید.
او ادامه می دهد: رانت ضد سرمایه داری است و این ویژگی انزواجویی همان نئوفئودالیسمی است که والرشتاین می گوید. به این ترتیب که بروکراسی به یک بروکراسی ضد عدالت تبدیل می گردد و ضد طبقه متوسط است. این بروکراسی نمی تواند برای توسعه کاری انجام دهد چون هم عقلانیت ابزاری خود را از دست داده و هم عقلانیت توسعه ای و باور به آن را.
اطهاری تصریح می نماید: در نتیجه چنین بروکراسی ای خلاقیت نبود می گردد و عقلانیت و الگوی توسعه از بینمی رود. در این شرایط اجازه پرورش توسعه را نمی دهند و رانت متکثر می گردد.
به گفته اطهاری باید دولت، نهادهای مدنی و روشنفکران جامعه یک الگوی توسعه قانع نماینده را به جامعه عرضه نمایند؛ باید دولت توسعه بخش ایجاد گردد.
او شرط ایجاد دولت توسعه بخش را داشتن یک برنامه توسعه می داند که در درجه اول روشنفکران، نخبگان و گرداننده های اصلی اقتصاد و سیاست نسبت به آن توافق داشته باشند و تنها این جریان است که می تواند راه توسعه را در ایران طی کند. البته همانطور که اشاره کردم در ایران از زمان مشروطه، روشنفکران یک الگوی توسعه دارند، بدنه بروکراسی را هم ساخته اند؛ باید فقط عقلانیت به ساختار تصمیم گیری بازگردد.
اطهاری در تبیین این موضوع می گوید: برای توسعه باید الگوی توسعه داشت. تمام کشورهای مرکزی و سرمایه داری که در رأس هرم توسعه بشری قرار داشتند، به ویژه در سه دهه آخر قرن بیستم، یک شیوه انتظام بخش را جایگزین یک شیوه انتظام دیگر کردند و این اتفاق بعد از بحران رکود تورمی دهه 70 رخ داد. این کشورها توانستند الگوی دولت توسعه بخش خود را کامل و با دقت تعریف نمایند. در این الگو عدالت یا رفاه اجتماعی رابطه هم افزایی با رشد مالی و اقتصاد دانش بنیان دنیای شده پیدا می نماید. چیزی که هنوز هم ما از آن غفلت داریم.
اطهاری می گوید: حرف های انتزاعی و کلی زدن از توسعه خیلی نمی تواند به ما یاری کند؛ حتی دموکراسی به آن معنا که گفته می گردد، پیش شرط توسعه نیست. شما اگر الگوی توسعه نداشته باشید، دستاوردهایتان به باد می رود. این الگوی توسعه هم نمی تواند ساده و منزوی باشد. الگوی عدالت خواهانه نمی تواند پشت پرده آهنین یا پرده خیزران باشد. باید با تعامل و عقل جمعی و تفاهم این الگو طراحی گردد؛ چیزی که کمتر نشانه ای از آن دیده می گردد.
به گفته اطهاری اگر از جنبه اقتصاد سیاسی هم به موضوع نگاه کنیم، اصول الگوی توسعه رابطه هم افزا در درون اقتصاد بین راهبرد جایگزینی واردات با توسعه صادرات است. شما اگر به سمت انزوا تمایل پیدا کنید، نمی توانید در این راستا پیروز باشید و برگشت به الگوی پذیری شاید تنها چیزی باشد که از دولت ها باید انتظار داشت. دولتف نهادهای مدنی و روشنفکران ایرانی رویکرد ناقصی به توسعه دارند؛ راه پیمودن توسعه در داشتن الگوی توسعه و دولت انتظام بخش است.
او تاکید می نماید: البته شرط ایجاد دولت توسعه بخش هم داشتن یک برنامه توسعه است که در درجه اول روشنفکران، نخبگان و گرداننده های اصلی اقتصاد و سیاست نسبت به آن توافق داشته باشند و این جریان است که می تواند راه توسعه را برود؛ همه این موارد چون زنجیره ای به هم وصل هستند و یکی بدون دیگری ممکن نیست و اصلا مفهوم مدل همان به هم پیوستگی است. از طرفی بایدد به این نکته توجه گردد که طراحی مدل و الگو برای توسعه به هر استراتژی ای که می خواهند تدوین گردد مقدم است؛ با الگوی خوب استراتژی منسجم آمده می گردد نه برعکس و این همان حلقه مفقوده است.
منبع: اتاق بازرگانی ایران