تورم بد است، اما بیکاری بسیار بدتر است
به گزارش سفر به مالزی، پیتر کوی؛ ستون نویس اقتصادی نیویورک تایمز او پیش از پیوستن به آن روزنامه در ژوئیه 2021 میلادی، نزدیک به 32 سال در هفته نامه تجاری بلومبرگ و نشریه بیزینس ویک مقالات و گزارش های تحلیلی نوشته بود.
به گزارش خبرنگاران به نقل نیویورک تایمز؛ بدتر از این، تورم بیش تر یا بیکاری بیش تر؟ این پرسش در هسته اصلی بحث در مورد این که فدرال رزرو با چه سرعتی باید نرخ بهره را افزایش دهد تا از التهاب اقتصاد بکاهد و تورم را از بالاترین سطح در چهار دهه اخیر خود پایین بیاورد مطرح شده است. اگر فکر می کنید تورم بالاتر بدتر است پس منطقی است که نرخ های بهره را با شدت و به سرعت افزایش دهید حتی به قیمت ایجاد رکود. با این وجود، اگر فکر می کنید بیکاری بیش تر بدتر است حرکت محتاطانه انتخاب بهتری خواهد بود.
پاسخ در واقع بسیار ساده است: اگر به جای تئوری های اقتصاددانان از احساسات مردم واقعی استفاده کنید، بیکاری بیش تر از تورم بالاتر بدتر است. مقاله ای منتشر شده از سه پژوهشگر نیوزلندی در مجله پول، اعتبار و بانکداری به نتایج نظرسنجی جهانی گالوپ در فاصله سال 2005 تا 2019 میلادی پرداخته که 1.5 میلیون نفر در 141 کشور را پوشش داده است. این نظرسنجی شامل سوالاتی درباره احساس مردم در مورد زندگی و موقعیت فعلی است. پژوهشگران نحوه پاسخ مردم به این پرسش را با شرایط اقتصادی آن زمان در هر کشور مرتبط می دانند.
یافته ها قابل توجه بودند. احتمال بروز غم و اندوه یا درد جسمی در کوتاه مدت در زمانی که نرخ بیکاری یک درصد افزایش می یابد 9 تا 13 برابر بیش تر از زمانی است که نرخ تورم یک درصد افزایش یافته است. زمانی که از افراد پرسش هایی درباره احساس شان پیرامون زندگی در مقایس امتیاز دهی صفر تا ده پرسیده شده بود افزایش بیماری تقریبا شش برابر قوی تر از افزایش تورم در ارزیابی آنان نقش داشت.
زیبایی این مطالعه آن است که بیطرفانه صورت گرفته است. افرادی که به پرسش های مربوط به احساسات خود پاسخ می دادند نمی دانستند که پاسخ آنان روزی برای ارزیابی تاثیر تورم و بیکاری بر زندگی شان مورد استفاده قرار می گیرد. اگر به طور مستقیم از آنان پرسیده می شد که در مورد تورم و بیکاری چه احساسی دارند پاسخ آنان ممکن بود تحت تاثیر آن چه در مورد آن پدیده ها در اخبار شنیده بودند و یا در مدرسه آموخته بودند قرار می گرفت.
رابرت مک کالوچ اقتصاددان در دانشکده بازرگانی دانشگاه اوکلند به من می گوید:این دقیقا قدرت پژوهش صورت گرفته بوده است.
تحقیقات پیشین صورت گرفت از طریق مک کالوچ و همکاران اش نتایج مشابهی را به همراه داشتند اگرچه همیشه به این حد افراطی نبودند. در مقاله ای در سال 2003 میلادی جاستین ولفرز اقتصاددان دانشگاه استنفورد دریافت که افزایش یک درصدی در نرخ بیکاری تقریبا پنج برابر بیش تر از افزایش یک درصدی تورم باعث ناراحتی می شود. مقاله ای منتشر شده در سال 2007 میلادی از طریق دیوید بلانچ فلاور از کالج دارتموث نشان داد که در سراسر کشور های اتحادیه اروپا افزایش یک درصدی در نرخ بیکاری رفاه را دست کم 1.5 برابر افزایش یک درصدی نرخ تورم کاهش داد.
نتایج نظرسنجی منطقی است. مردم مطمئنا تورم را دوست ندارند، اما تاثیر آن بر زندگی آنان به آن مقدار که فکر می کنید بد نیست. مسئله به سادگی بیان این جمله نیست که تورم همه چیز را گران تر می کند! اگر دستمزد ها به همان مقدار که قیمت ها بالا می رود افزایش یابد حقوق بگیران آسیبی زیادی نمی بینند. درست است دستمزد ها همیشه با قیمت ها مطابقت ندارند در واقع، اخیرا همخوانی نداشت اند، اما این مسئله ای است که می تواند زمانی رخ دهد که تورم پایین (و رشد دستمزد کمتر) باشد. در این میان بدهکاران برنده تورم خواهند بود از جمله تمام صاحبان خانه هایی که وام مسکن با نرخ ثابت را با نرخ هایی که اکنون بسیار پایین به نظر می رسند دریافت کردند.
زمانی که اقتصاددانان از آسیب تورم بالا صحبت می کنند تمایل دارند بر ملاحظات درجه دوم تمرکز کنند مانند آسیبی که تورم می تواند به سرمایه گذاری وارد کند. (تورم بالا نسبت به تورم پایین بی ثبات تر است و کسب و کار ها را در مورد چشم انداز خود نامطمئن می سازد که می تواند تمایل آنان به سرمایه گذاری را کاهش دهد).
این موضوع را با صدمات آشکار ناشی از بیکاری بالا مقایسه کنید. درست است که تورم بر هر خریدار تاثیر می گذارد در حالی که بیکاری به طور مستقیم تنها بر افرادی تاثیر می گذارد که کار خود را از دست می دهند. با این وجود، نرخ بالای بیکاری به فارغ التحصیلان تازه کار که نمی توانند نخستین شغل خود را بیابند نیز آسیب می زند افزایش دستمزد را متوقف می کند و کارگران را می ترساند که نگران اخراج های بعدی باشند. بلانچ فلاور به من گفت:بیکاری مردم را به طرز باورنکردنی ناراضی می کند.
کلودیا سهم بنیانگذار گروه مشاوره Sahm Consulting و اقتصاددان سابق فدرال رزرو به من گفت:این که حتی این بحث مطرح است من را شگفت زده کرده است. بله، رکود بدتر از تورم است. او اضافه کرد: نه در فدرال رزرو بلکه در میان برخی از همتایان من گفتمانی وجود دارد که نه تنها باید در معرض خطر رکود باشیم بلکه باید باعث رکود نیز شویم. این تصمیمی بی پروا و عاری از عاطفه خواهد بود.
یک جوک قدیمی می گوید: رکود زمانی است که همسایه شما بیکار است. افسردگی زمانی است که شما بیکار هستید. البته ایده غالب این است که بیشتر مردم خودمحور هستند. با این وجود، واقعیت آن است که برای ما افزایش نرخ بیکاری اهمیت دارد حتی اگر شغل خودمان امن باشد. در جمله اول نظریه احساسات اخلاقی آدام اسمیت می گوید:هر مقدار که انسان خودخواه تصور شود آشکارا در سرشت او اصولی وجود دارد که وی را به سعادت دیگران علاقه مند می سازد و خوشبختی آنان را برای وی ضروری می سازد. هر چند از آن چیزی جز لذت دیدن آن به دست نمی آورد.
بحث مخالف این نظر آن است که شعله های تورم باید فورا خاموش شود.
لری سامرز اقتصاددان دانشگاه هاروارد که گفته است ایالات متحده برای کنترل تورم به یک دوره طولانی بیکاری بیش تر نیاز دارد. سامرز می گوید: من وارد اقتصاد شدم، زیرا معتقدم با کنترل رکود و جلوگیری از رکود می توانید معیشت میلیون ها خانواده را تغییر دهید. با این وجود، او اضافه کرد:عدم توقف تورم در حال حاضر می تواند مشکلاتی را در این راستا ایجاد کند. آن چه ما به آن اهمیت می دهیم تنها سطح اشتغال در سال جاری نیست بلکه سطح اشتغال به طور میانه در 10 سال آینده است.
پس استدلال سامرز این است که با مبارزه با تورم فدرال رزرو در نهایت با بیکاری نیز مبارزه می کند. با این وجود، اقتصاددانانی که آسیب های بیکاری بالا را برجسته می کنند خریدار استدلال او نیستند.
مک کالوچ می گوید با این گفته سامرز موافق است که دولت باید تلاش کند از شروع تورم جلوگیری کند. او می گوید: با این وجود، هنگامی که تورم رخ داد همان طور که اکنون در ایالات متحده و نیوزلند نیز دیده می شود شما با مشکل روبرو خواهید شد و مشکل این است که چگونه آن را بدون آسیب زیاد کاهش دهید. او اضافه کرد اگر فدرال رزرو باعث رکود عمیق شود تاثیر نامطلوب آن بر رفاه به مقدار ای شدید خواهد بود که احتمالا قابل توجیه نیست. او گفت که بهتر است به امید دستیابی به فرود نرم آهسته تر حرکت کنیم.
منبع: فرارو